ذولفعلی جوادی پیرمرد 78ساله ای که سفیر محیط زیست کشور است و به عشق زیبایی طبیعت در در نقاط مختلف ایران درخت کاشته و برای حفاظت از محیط زیست کشور قدم بر می دارد.
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج علمی و پژوهشی آذربایجان شرقی، همزمان با روز درختکاری به دیدار مردی از جنس دوست داشتن و عشق ورزی به طبیعت و درختکاری آمده ام. پیرمرد ۷۷ ساله ای که دل جوانی دارد و عاشق طبیعت و درخت کاری است ،عشق به طبیعت باعث شده است او به تنهایی درعینالی (عون بن علی) تبریز جایی ما بین تابلو رادار و داش دربندی بیش از ۷۰۰اصله درخت بکارد.
سفیر محیط زیست کشور
او سفیر محیط زیست کشور است ذولفعلی جوادی ۷۷ساله، خود را روستا زاده ای اعلام می کند که تنها به عشق طبیعت و حفاظت از محیط زیست قدم بر می دارد و حالا ۱۲سال است که در خدمت محیط زیست است.او سفیر زیست محیطی کشورمان است که در نقاط مختلف ایران درخت کاشته است و به همه ما توصیه می کند به یاد عزیزی درخت بکاریم و با زبان سنگ با گنجشک و با زبان تیشه با درخت حرف نزنیم.
ذولفعلی جوادی دارای هفت فرزند است، سه دختر و چهار پسر،که خداوند را به خاطر داشتن نعمت سلامتی و فرزندان خوب قدردان و شاکر است.
او یک کوهنورد حرفه ای است که ۶۵ سال از سال های عمرش را کوهنوردی کرده است یعنی از زمانی که پسر بچه ای ۱۰، ۱۲ساله بود، وی با یادآوری آن روزها می گوید: در ابتدا کارم فرش بافی بود علاوه بر کوهنوردی با وانت و مینی بوس کار کرده و در کنار آن با مینی بوس کوهنوردان را جابه جا می کردم.
فاتح قله های ایران
کوهنوردی نقطه عطف زندگی اوست و تمام کوه های ایران را فتح کرده است کوه هایی که اسم خیلی از آنها را از یاد برده و فقط به گفتن کوه های، سهند، ساوالان، ، قبله ، جام و دماوند اکتفا کرده و ادامه می دهد: در ایران کوهی نمانده است که نرفته باشم ولی اسم کوه ها را به یاد ندارم.
او اکنون ۱3سال است که به محیط زیست خدمت می کند و 9سال است که میان صخره های عینالی درخت کاری می کند.
وی ادامه می دهد: در مکان های مختلفی از ایران درخت کاشته ام و در این منطقه که در زبان محلی کوهنوردان به آن بالاتر از ” جن دره سی” گفته می شود 9 سال است که هر روز از ساعت ۷صبح تا شب اینجا بوده و به کاشت درخت،نگهداری و هرس درختان مشغول هستم.
این پیرمرد ۷۷ساله چنان با عشق و انرژی در مورد کار خود حرف می زند که در برابر عشق سرشار او به طبیعت و درختان انسان باید به احترام بایستد.
طبیعت مادر انسان است
«طبیعت مادر انسان است ،خداوند به قدری محبت این مادر را در قلبم نهاده است که نمی توانم روزی را تصور کنم که به جزدرخت کاری و حفاظت از محیط زیست کار دیگری انجام دهم» این جمله ای است که ذولفعلی جوادی مدام آن را تکرار کرده و می گوید: بنویس من عاشق سرسبزی و زیبایی طبیعت هستم، من در دل کوه ها و طبیعت بزرگ شده ام.طبیعت به من و امثال من نیاز ندارد بلکه ما انسان ها هستیم که به طبیعت نیاز داریم .
او دره ما بین صخره ها را با کاشتن درخت به یک فضای زیبا و دوست داشتنی تبدیل کرده است، شکاف صخره ها دارای شیب ۴۵درجه ای است که راه رفتن روی این شیب به سختی برای انسان ممکن می شود شیب تند این دره نیز باعث نشده است که او از تصمیم خود منصرف شود.او با استادی تمام این منطقه را به یک قطعه درخت کاری تبدیل کرده است که انسان از تماشای آن لذت می برد.
وی اظهارداشت: قبل از این که این منطقه را برای کاشت درخت انتخاب کنم دو هفته خاک این منطقه یعنی وسط این دو صخره را بررسی کرده سپس تصمیم گرفتم و نسبت به کاشت درخت در این دره اقدام کردم.
پیرمرد دوست داشتنی به وسیله لوله های سه هزار متری که خریده است از محل نگهبانی سازمان عون بن علی تا محل درخت کاری لوله کشی کرده تا درختان را آبیاری کند و نیم ساعت پیاده روی می کند تا بتواند فلکه شیر آب را باز کند.
اینجا که قدم می زنم او مدام مواظب من است و هر لحظه تاکید می کند که مواظب خودم باشم چرا که دره وسط دو صخره با شیب تند هر لحظه با خطراتی همراه است
درخت بادام، زردآلو، پسته، هلو، بلوط، سرو خمره ای، درختان سوزنی برگ، کاج، زبان گنجشک، گلابی، توت، مو و سیب زینت بخش این قسمت از صخره های سخت هستند.
او در کنار کاشت درختان در باغچه جداگانه ای گل محمدی، توت فرنگی، خیار، گوجه فرنگی، فلفل، و شاه اسپران نیز کاشته و پرورش داده است و از من قول می گیرد در فصل تابستان که موقع میوه دهی درختان است مهمان او شوم تا کام هر دوی مان از شیرینی میوه ها شیرین تر شود. کوهنوردانی که پای ثابت کوهپیمایی هستند با ذولفعلی جوادی مشق عشق می کنند و از او درس استقامت می آموزند و در کنار آن از میوه های این درختان که حاصل دسترنج این پیرمرد باصفا است کامشان را شیرین کرده و لذت می برند.
با حیوانات مهربان باشیم
این پیرمرد دوست داشتنی هوای حیوانات را نیز دارد، لابه لای صخره ها جایی برای مرغ و خروس ها ، سگ ها و محلی برای پرورش غازها ایجاد کرده است.همچنان که با دستش به لانه پرندگان اشاره می کند می گوید:روستا زاده ای هستم که خداوند ذهن و قدرتی به من داده است که هر کاری را با تجربه هایی که به دست آورده ام انجام می دهم.
او تعدادی از درختان کاشته شده را با هزینه شخصی و تعدادی از درختان را از شهرداری تهیه کرده و تعدادی از درختان را نیز کوهنوردان برای کاشت هدیه داده اند و به لطف خداوند او هر درختی که می کارد سبز می شود.
او هر روز از خانه خود تا محل کاشت درختان مسیر یک ساعته را طی کرده و به عشق زندگی در دل طبیعت خود را به اینجا می رساند.در تابستان ها از ساعت هفت صبح تا ساعت ۹شب و زمستان ها تا ساعت ۶عصر اینجا است.
او لابه لای حرف هایش مدام تکرار می کند ” ۶۵سال کوهنوردی کرده ام و یاد گرفته ام برای طبیعت مفید باشم و آسیبی به طبیعت نزنم”
همچو فرهاد زدم تیشه به سنگ
او همچون فرهاد تیشه به سنگ زده و صخره های سخت را با دستان مقاوم و تلاشگر خود کنده و از دل صخره ها برای کوهنوردان پناهگاه درست کرده است تا اگر کوهنوردی در سرمای سخت کوهستان دچار مشکل شده باشد در این پناهگاه پناه بگیرد.
وی می گوید: ۶ماه طول کشید تا توانستم صخره های سخت را بکنم و بتوانم این چاردیواری را به عنوان پناهگاه احداث کنم .
او دو پناهگاه احداث کرده که هر کدام از آنها سه اتاق دارند و در یکی از اتاق ها بساط کرسی هم به راه است و بیشتر خانم هایی که به کوه می آیند خواهان کرسی او هستند.
او به عشق کوهنوردان کارهای زیادی کرده و می گوید: چطور ما کوهنوردان در طی این همه سال به کوه های مختلف رفته و از امکانات آنها استفاده کرده ایم برای همین ما نیز باید برای کوهنوردان آینده خدمات ایجاد کنیم. کوهنوردان وقتی پناهگاه مرا می بینند آنها نیز الگو برداری کرده و در مکان های دیگر پناهگاه می سازند.
جوادی ادامه داد: هر ماه ۶۰بار این مسیر را می روم و می آیم و برخی روزها برای آوردن آب چند نوبت مسیر را طی می کنم .
وقتی از او در مورد طولانی بودن مسافت و اینکه آیا پاهایش درد می کند پرسیدم در کمال خونسردی گفت: از کودکی در طبیعت بزرگ شده ام و تا کنون حتی یک بارهم قرص مصرف نکرده ام ،پاهایم اصلا درد نمی کند. یادم می آید یک زمانی سینه ام عفونت کرده بود از همین گیاهان دارویی مثل« امن کمنجی» دم کردم و همان لحظه حالم خوب شد.علاوه بر آن ساعت هایی که کار خاصی نداشته باشم زیر کرسی می نشینم و پاهایم همیشه گرم است و این موجب صحت و سلامتی بدنم است.
این پیرمرد عاشق طبیعت در ادامه مرا به دو بیت شعر ترکی مهمان می کند که مضمونش این است «هر وقت دلتنگی به سوی کوه بیا، صفا در کوه است ، محبت در کوه است، چشم و دلم همیشه با کوه است »
او با چنان شور و شوقی حرف می زند که انسان در شگفت می ماند از اراده ای که در وجود او موج می زند.
او می گوید: سختی ها، مشقت ها و مرارت های زیادی دیده و کشیده ام ولی همه این سختی ها به عشق دیدن مردمی که می آیند و از این مناظر زیبا استفاده می کنند از یادم می رود، دلم به صفای باطن مردمی خوش است که به عشق طبیعت دل به کوه زده و کوهپیمایی می کنند.
آنهایی که درختان را می شکنند روح مرا می خراشند
وی به شدت از دست افرادی که شاخ و برگ درختان را می شکنند ناراحت است که حدی برای آن نمی توان تصور کرد، او می گوید: وقتی ببینم فردی بوته ای را آتش زده است با سرعت تمام خودم را می رسانم تا آن آتش را خاموش کنم، وقتی ما بوته ها را به آتش می کشیم باعث تخریب مراتع و زمین های حاصلخیز می شویم.وقتی کسی آسیبی به درخت می زند انگار جسم و روح مرا می خراشد به قدری ناراحت می شوم که اندازه ای ندارد.
به یاد عزیزی درخت بکاریم
او به شهروندان توصیه می کند این روزها که ایام درخت کاری است از مهربانی با طبیعت دریغ نکنند و هر فرد به یاد عزیزی درخت بکارد تا هر چند اندک سهمی در زیبایی طبیعت داشته باشند با زبان سنگ با گنجشک و زبان تیشه با درخت حرف نزنند.
گفتگو: معصومه درخشان